ديدي جا نذاشتي حرمت واسه ي عشقاو عادت
ديدي که تنهام گذاشتي بدون هيچ غم و دردي
ديدي که چه زود گذشت اون ره صد ساله ي ما هم
هنوزم باور ندارم که ديگه تو رو ندارم
هنوزم باور ندارم که رسيديم به ته خط
آخه توي باورم هست هنوزم اون همه حرفا
اون همه عشق و محبت که فقط بودن يه رويا
هنوزم تو ذهنمه اون همه قولا و حرفا
اون نگاه دل فريب و اون صداقت خيالي
آخه دوست دارم اون قدر که هنوز باور ندارم
تو بودي که جام گذاشتي بدون هيچ غم و دردي
رفتي و گفتي که قسمت شده و بايد برم من
گفتي که تنها شدن رو واسه ي عاشق نوشتن
گفتي که دنيا هميشه جز عذاب چيزي نداره
باشه من توي عذابت مي مونم اي گل نازم
ولي کاش دنيا نبود تا عاشقا تنها نباشن.
(از خودم هست )