عشـــقو تو نطفه خفه کردن ای خـــــدا
کفــن پوشــــیدن رخـــت مرگ دلـــــمو
به روی قبر عشـــق نوشـتن ای خــدا
خدا نبوده خالق عشــــق ای خــــدا
قفــلهای زنجـــــــیر زده اند ترانه ها
گرگای بی صـــفت به روی خوشــــیها
بســـــه دیگه شــــعر دروغین نمیخوام
واســـه لاشــــــه ی دلم دم نمی خوام
گریه نمی کنم که ســــربهای چشــام
آتیــــش به تابوت بزنه داغ نگــــام
خدای من خدای عشق بوده و هسـت
عشق جوونا پاک و صاف بوده و هست
کفــــر رابه این میگن که تهمت زده اند
به ســــجده ی پاک جـــوونا با قســــم
مریم ، مقدس و صلیب ها زده اند
نگـــــین به دســـــتان، گردن صداقتـــم
نوشته های دیگران()